ضرورت تولید علم در ایران
یادداشتی از پروفسور حسن امین
شکست ما در جنگ چالدران از عثمانی. در عصر صفوی و از روسیه تزاری در عصر قاجار، به دلیل عقبماندگی ایران در علوم و صنایع بهویژه فناوری نظامی و رشتههای مهندسی بود.
اعزام دانشجو به غرب به دستور عباسمیرزا نایبالسلطنه و تأسیس دارالفنون به تدبیر امیرکبیر برای جبران این کمبودها آغاز شد و به تربیت افراد مؤثر در علوم و مهندسی انجامید. یکی از شخصیتهای نامدار علوم، فیزیک و مهندسی، ایران پس از مشروطیت، پروفسور سیدمحمود حسابی بود. که آثار عملی او در این رشتهها چشمگیر است و نامش نیز امروز به عنوان «پدر علم فیزیک و مهندسی نوین ایران» همهجا گویاست.
من یکی از اعضای «بنیاد پروفسور حسابی» هستم. که با مشارکت عده زیادی از شخصیتهای علمی کشور به قصد خدمت به مملکت، علاوه بر تلاشهای دیگر، ماهی یک بار در خانه پروفسور حسابی گرد هم میآیند تا ثمره تحقیقات خود را در رشتههای مختلف علوم در طبق اخلاص بگذارند و تقدیم نسل آینده کنند. رشته تحصیلی من علوم و مهندسی نیست. من فقط از منظر ایرانشناسی، تاریخ علم و شناخت و شناساندن عالمان و مهندسان میتوانم مشارکت داشته باشم؛ از این روی نوشتار زیر را به عنوان پیشکش در این زمینه تقدیم میدارم.
من در «شاهنامه امین: دانشنامه منظوم ایران» نام دویست دانشمند ایرانی را آوردهام که اغلب پیش از صفویهاند.
بعد از آن نیز شخصیتهای متعددی در این زمینهها ظهور کردهاند که هیچ نامی از آنان در میان نیست. یکی از این رجال علمی، سرتیپ مهندس عبدالرزاق بغایری (۱۲۴۸-۱۳۳۲) است که مقاله حاضر به شرح حال او اختصاص دارد با این امید که عالمان و مهندسان ایران بتوانند خود را با شاخصههای علمی بینالمللی به تولید علم بلکه به حد صادرکردن تولیدات علمی به خارج برسانند و جریان یکسویه علم (تقلید از خارج) را متوقف کنند.
سرتیپ مهندس عبدالرزاق خان بغایری از سوی پدر، سبزواری و از طرف مادر، اصفهانی بود. پدرش ملا محمدحسن ـ پسر ملا کرمعلی سبزواری ـ اهل شمنآباد از طایفة بغایریهای ساکن جغتای و جوین سبزوار به اصفهان رفته و در آنجا با دختر میرزا محمدخان منشی از طایفة کرون اصفهان ازدواج کرده بود و عبدالرزاق از این پدر سبزواری و مادر اصفهانی در شهر اصفهان در ماه محرم ۱۲۸۶ق برابر ۱۴ اردیبهشت ۱۲۴۸ زاده شد.
عبدالرزاق پس از اتمام دروس مکتبخانه در اصفهان، در دهسالگی همراه پدر از اصفهان به تهران آمد و نصابالصبیان و شرح امثله را نزد پدر و انموذج و بقیه جامعالمقدمات را نزد محمدجواد شاهآبادی آموخت و در هفده سالگی (۱۲۶۵ش) برای ادامة تحصیل در رشتة مهندسی به دارالفنون، تأسیس میرزا محمدتقی خان امیرکبیر (۱۱۸۶ش، هزاوه اراک ـ قتل ۲۰ دی ۱۲۳۰، فین کاشان) وارد شد.
من راجع به امیرکبیر و خدمات او مقاله مفصلی نوشتهام که در فصلنامه ایرانشناسی چاپ شده است. در مجله حافظ هم از او زیاد نوشتهام که بخشی از آن اخیرا در مجلد سوم «گلزار بهار خاقانی» به اهتمام زندهیاد سرهنگ هوشنگ وزیری فراهانی گلچین و چاپ شده است.
در آغاز کار، با برنامهریزی امیرکبیر، دارالفنون یک دانشگاه علمی ـ کاربردی بود که دانشآموزان ر دانشجویانش، نصف روز درس میخواندند و نصف روز کار میکردند؛ مثلاً امیرکبیر دستور داده بود که در تهران میخواهیم خیابانکشی کنیم.
شاگردان دارالفنون که در رشته مهندسی درس میخواندند، باید آنجا میرفتند، هم کار میکردند و هم کار یاد میگرفتند. این روش تعلیم و تربیت در مدارس ژاپن و حتی ترکیه همچنان ادامه دارد.
باری، عبدالرزاق بغایری در چنین شرایطی در دارالفنون، مدت شش سال نزد استادان برجستهای همچون عبدالغفارخان نجمالدوله (درگذشتة ۱۲۸۶ش) و میرزا محمودخان نجمالملک ریاضی و هندسه آموخت و پس از تکمیل دورة مهندسی در ۱۲۷۳ در دارالفنون، به دست حاج شیخ عبدالله حایری مازندرانی به وادی سلوک وارد شد و به دنبال آن به تحصیل فلسفه و حکمت پرداخت و متون فارسی گوهرمراد ملا عبدالرزاق لاهیجی و شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری را نزد حیدرقلی خان قاجار نهاوندی در مدرسة سپهسالار فرا گرفت.
بغایری در ۱۳ رجب ۱۳۱۲ق، برابر با ۶ آذر ۱۲۷۷، یعنی سیزده سال پس از تأسیس اولین مدرسه در تبریز به دست میرزا حسن رشدیه در ۱۲۹۹ق (یعنی پانزده سال پیش از صدور فرمان مشروطیت در ۱۲۸۵شر ۱۳۲۴ق) یکی از اولین و بهترین کانونهای تعلیم و تربیت جدید را در ایران به نام «مدرسة خرد» تأسیس کرد که از مهمترین معلمان آن، یکی خودش بود و دو دیگر پس از ازدواج در ۱۲۸۳ش با دختر بزرگ میرزا محمدحسین فروغی (ذکاءالملک اول)، دو برادر همسرش یعنی ابوالحسن فروغی و محمدعلی فروغی (ذکاءالملک دوم) بودند.