روزگار مهآلود، سرگذشت مادری است که"خون بس" سرنوشت ناخواستهی تلخی را برای او رقم میزند و آثار ضرب و جرح را در جایجای چهرهاش، داغ بردهداری به نشانه میگذارد. روزگار مهآلود، سرگذشت دختری است که زخم ناسور زن ستیزی، از زندگانی مادر به دختر میرسد. روزگار مهآلود، تاریخ به خواب رفتهی سه چهارم قرن پیش است که با نداشتن آب و برق و... زندگانی مردم آن روزگار، مملو از صداقت، صفا، همکاری و همدلی بود. روزگار مهآلود، برشی از تاریخ است.)
بهار سه سال قبل، نزدیکیهای بازار فردوسی(کسرا)، مرد جوانی را دیدم که دو بسته بسیار کوچک نایلونی در دست داشت و من بهراحتی توانستم محتویاتشان را بشمارم، چهار عدد گوجهسبز و پنج عدد چغالهبادام! فورا داستانی در ذهنم ساختم که لابد همسرش باردار است و این مرد مجبور شده میوه بخرد، اما بیش از این […]