چنان عاشق مرز ایران، شدم
که دلبسته رشته کوهان شدم
چو دیدم بلندای البرز کوه
دلم پر کشید از صعود و شکوه
ستیغ دماوند آتشفشان
سوی آسمان رفته دامن کشان
دنا چون علم کوه، باشد بلند
س ب لان، زمین را کشیده به بند
بود زاگرس، رشته کوهی دراز
که ایران زمین است از آن سرفراز
این ابیات در مجلد یکم از مجلدات هفتگانه شاهنامه امین سروده من است. در کامنتای اینستاگرام خود به نشانی Prof h amin دیدم که یکی از استادان محترم ادبیات، به کاربرد تعبیر«رشته کوهان» در بیت نخستین از این بخش از شاهنامه امین که نظیره و مکمل شاهنامه فردوسی است، ایراد گرفتهاند و با نوعی کمتوجهی و عدم سعهصدر نوشتهاند که کوهان فقط به کوهان شتر! ناظر است، در حالی که دهخدا در لغتنامه در مدخل کوه صریحا به کوهان به همین معنی که من به کار گرفتهام، اشاره کرده و نوشته است: «کوه …جبل … برآمدگی کلان و مرتفعی در سطح زمین …اوستا …کوه. کوهان … پهلوی کوه، کوهان، افغانی …کوهان»(لغتنامه، چاچ دانشگاه تهران، مدخل کوه، ص. ۱۸۷۵۶)
اکنون برای آن که فایده پاسخ من به این استاد علاقهمند، به دیگران هم برسد و از مجادله یا وسمت تحقیر و تکذیب منتقد محترم اما کم اطلاع، در امان ماند، به تحریر این یادداشت میپردازم تا حاصل زحمت نگارش این سطور، فایدهای اعم و عایدهای اتم داشته باشد.
به طور عام مسلم است و محتاج تاکید و تکرار نیست که در ادب پارسی به ویژه متنی حماسی چون شاهنامه امین، به کاربردن نشانه «آن» برای جمع بستن غیر جانداران بیاشکال است. دلایل و شواهد این قول هم، بسیار است و من در اینجا به ارایه چند دلیل و شاهد اکتفا میکنم:
۱. به طور خاص، از باب استناد به اشباه و نظائر، در ذکر اعلام جغرافیایی، موارد زیادی است که رود و کوه و دشت و روستا با «ان» جمع بسته شده است. در ادب کلاسیک، بهترین شاهد مثال را دهخدا در لغتنامه از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی نقل کرده است که کوه را نه با «ها» بلکه با «ان» جمع بسته است و همچون من در شاهنامه امین کوهان گفته است نه کوهها:
که چون کرکس به کوهان بر گذشتی
بیابان را چو ناقه درنوشتی
( لغتنامه، همانجا، ص. ۱۸۷۵۸)
۲. باز افزون بر ادب منظوم کلاسیک، در زبان معیار نثر دانشگاهی امروز، نزدیکترین و شبیهترین اشباه و نظایر، به کابرد کوهان، واژه مرکب«میان رودان» برای بینالنهرین(میان دو رود) است. اگر ایراد دستور زبانی و گرامری این منتقد عزیز که نوشتهاند: رشته کوهان غلط است و فقط رشته کوهها درست است، ملاک باشد، پس واژه مرکب گوشنواز، جا افتاده و مقبول میان رودان هم باید از زبان معیار حذف شود! و هیچ گویشوری این تحمیل را بر نخواهد تافت. پس به قیاس صحیح بودن«رودان» در میان رودان،«رشته کوهان» در شاهنامه امین هم صحیح است.
۳. دهها روستا و ده در سرتاسر ایران بزرگ «کوهان» نام دارند و وجه تسمیه آنها کوهستانی بودن آنهاست و نه آن که کوهان شتر! وجه تسمیه آنها باشد. تعدادی از این اعلام جغرافیایی در لغتنامه دهخدا فهرست شدهاند، مانند روستای کوهان در دهستان آبرود در بخش حومه شهرستان دماوند.(همانجا، ص. ۱۸۷۵۹)
۴. البته به طور عام، نشانه برای جمع بستن اشیاء بیجان، «ها» (مثل میزها، نیمکتها و صندلیها) و برای جانداران«آن» (مثل چارپایان، گاوان و خران) است. اما در موارد بسیار در زبان پارسی به ویژه در ادب منظوم از این قاعده کلی، عدول شده و میشود. برای مثال، دست و انگشت که جمع گرامری آنها، دستها و پاها و انگشتهاست، در بسیاری از متون نثر و نظم به دستان و انگشتان جمع بسته شده است. اما به عکس، جانداران همهجا با «ان» جمع بسته نمیشود و مثلا، ما میگوییم: گربهها، گورخرها، خرگوشها، دلفینها، دایناسورها و … که هیچ ادبدانی آنها را غلط نمیشمارد. جالب است که در زبان معیار جمع مخاطب انسانی(در واژه شما)، نوعا به شماها و نه شمایان جمع بسته میشود. حتی نام آدم که اگر نه ابوالبشر و اشرف مخلوقات، اما حد اقل صد البته جاندار است، در شعر نیما با ها جمع بسته شده است: آی آدمها که در ساحل نشسته شاد و خندان آید …
۵. ترکیب «رشته کوهها» در قالب وزن عروضی شاهنامه نمیگنجد و حماسی هم نیست. بنابراین از مجازات شاعری است که شاعر به اجتهاد و ابتکار خود، رشته کوه را در اینجا به جای ها با آن جمع ببندد.
شواهد دیگر بسیار به نظر رسید به همین کوتاه سخن اختصار و بلکه اقتصار شد. نتیجه آن که بر این بیت شاهنامه امین هیچ ایراد و اشکالی وارد نیست:
چنان عاشق مرز ایران شدم
که دلبسته رشته کوهان شدم سیدحسن امین.تهران، ۸ امرداد ( اول محرم) ۱۴۰۱ خورشیدی